معنی پریشان روزگار پریشان روزگار (پَ زْ / زِ) بد حال. بی سرانجام. تبه روزگار. لهیف: هرگاه که یکی از بندگان گنه کار پریشان روزگار دست انابت به امید اجابت بدرگاه حق تعالی بردارد. (گلستان) لغت نامه دهخدا