جدول جو
جدول جو

معنی پرورش دادن

پرورش دادن
(وِ)
پروردن. پروریدن. پروراندن. پرورانیدن. تربیت کردن. بزرگ کردن. تأدیب. تعلیم. الماظ. ترشیح. تیمار کردن. پرستاری کردن. مراقبت کردن: و ایزد تعالی آفتاب را از نور بیافرید و آسمانها و زمینها را بدو پرورش داد. (نوروزنامه) ، غذا و طعام دادن. تغذیه کردن
لغت نامه دهخدا