معنی پرماز
- پرماز (پُ)
- پرچین. پرشکن. ترنجیده:
درچو بگشاد و بدان دخترکان کرد نگاه
دید چون زنگی هر یک را دو روی سیاه
جای جای بچۀ تابان چون زهره و ماه
بچۀ سرخ چو خون و بچۀ زرد چو کاه
سر نگونسار ز شرم و روی تیره ز گناه
هر یکی با شکمی حامل و پرمازلبی.
منوچهری
