معنی پرستنده مرد پرستنده مرد (پَ رَ تَ دَ / دِ مَ) عابد. زاهد. متعبد: پرستنده مرد اندرآمد ز کوه شدند اندر آن آگهی همگروه. فردوسی. ز لهراسپ شاه آن پرستنده مرد که ترکان بکشتندش اندر نبرد. فردوسی لغت نامه دهخدا