جدول جو
جدول جو

معنی پرخاش کردن

پرخاش کردن
(وِ)
درشتی کردن. مغالظت کردن. تندی کردن. تشدّد کردن. عتاب کردن. معاتبه:
چو نیکی کند کس تو پاداش کن
وگر بد کند نیز پرخاش کن.
فردوسی.
ای شب نکنی آنهمه پرخاش که دوش
راز دل من مکن چنان فاش که دوش
دیدی چه دراز بود دوشینه شبم
هان ای شب وصل آنچنان باش که دوش.
عنصری.
پرخاش مکن سخن بیاموز
از من چه رمی چو خر ز قسور.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا