معنی پرخار پرخار (پُ) که خار بسیار دارد: تا بگفتاری پربار یکی نخلی چون بفعل آئی پرخار مغیلانی. ناصرخسرو. اشواک، اشاکه، پرخار شدن لغت نامه دهخدا