معنی پراکنده گو پراکنده گو (پَ کَ دَ / دِ) پراکنده گوی، پریشان گو. بیهوده گوی. مهذار: پراکنده گوئی حدیثم شنید جز احسنت گفتن طریقی ندید. سعدی لغت نامه دهخدا