جدول جو
جدول جو

معنی پر سیاوشان

پر سیاوشان
(پَ رِ وَ / وُ)
پر سیاووشان. پر سیاوش. پر سیاووش. ضفیره. (منتهی الارب). ضفائرالجن ّ. کزبرهالبئر. سبعالارض. شعرالارض. شعرالغول. شعرالخنازیر. شعرالجن ّ. شعرالجیاد. لحیهالحمار. لحاءالغول. مل. ساق اسود. طرنجومانس. عرصف. کثیرالثغر. بولوطریخون. جعده قناه. بقلهالبئر. برگش مثل کرفس است و ساق و شاخ و گل ندارد. (نزههالقلوب). در تحفۀ حکیم مؤمن آمده است که: ’پر ساوشان، لغت یونانی و بمعنی دواءالصدر است و بفارسی پر سیاوشان و عوام سنبل نامند و بعربی شعرالجیاد و شعرالارض وشعرالجن و شعرالخنازیر و جعدهالقنا و شعرالکلاب و کزبرهالبئر و ساق الاسود و عرصف نامند و آن نباتی است برگش شبیه به گشنیز و بی ساق و ثمر و شاخهای او بسیار باریک و صلب و سیاه و در مواضع نمناک و سایه میروید و قوتش تا شش ماه باقیست.معتدل مایل به گرمی و خشکی و ملطف و مجفف و محلل و مفتح و منضج و مدرّ بول و حیض و مسهل سودا و بلغم معده و امعاء و جهه تنقیه سینه و شش و ربو و ضیق النفس و درد سینه و یرقان و حصاه و اخراج مشیمه و خون نفاس و ضمادش که پخته باشند با روغن جهه داءالثعلب و خنازیر و نواصیر و دبیلات و خائیده او جهه غرب و محرقش جهه منع ریختن موی و رویانیدن آن و خزار (؟) و سفوف خشک او جهه اسهال و طلای تازۀ او جهت قروح خبیثه نافعو جهت گزیدن سگ دیوانه شرباً و ضماداً مفید و طلاء کوبیدۀ او با مغز ساق گاو جهه دردسر بسیار نافع و ذرور سوختۀ او جهت اندمال قروح و آکله. مفسد و مضر سپرز و مصلحش مصطکی و قدر شربت از جرم او تا هفت درهم و از آب طبیخش تا بیست درهم و بدلش جهت آلام شش بوزنش بنفشه و نصف آن اصل السوس است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و در ترجمه صیدنۀ ابوریحان چنین آمده است: ارپاسیوس گوید او (پرسیاوشان) را به رومی ازیارطون (آدیانطن) گویند. منبت او بر لبهای جوی و چشمه ها باشد. رودس گوید نبات او را اطراف شکافته بود و ساقهای نبات او دراز باشد و او را گل و بار نبود. بولس و اطیوش و ابن سرافیون گویند آن نباتی است که عرب او را شعرالجبار گوید و صاحب المنقول گوید او را به یونانی بولیطره گویند و به لاطینی قافلارا (کاپیلرا) گویند و جبرئیل گوید منبت او در سایه ها بود و چاهها و سرچشمه ها وبرگ او به کرفس ماند و ساقهای او سرخ بود و باریک به مقدار بدست و در بعض مواضع او را کرفس دیو گویند. ح گوید که او را شعرالعیار گویند و گویا که آن تصحیف شعرالجبار است ص اولی گوید گرم و خشک است در اول بادهای غلیظ را بشکند و قصبۀ شش را پاک سازد و خنازیر را تحلیل کند و سنگ مثانه بریزاند و سده ها بگشاید و بول براند و موی بر داءالثعلب و داءالحیه برویاند چون بسوزند و خاکستر او طلا کنند و اگر موی را به طبیخ او بشویند دراز کند و نواصیر و دملها را تنقیه کند بدل او در دفع دمه و تاسه بوزن او بنفشه و هم وزن او سوس یا برگ سوس بود. (ترجمه صیدنۀ ابوریحان). و صاحب اختیارات گوید: شعرالجن و شعرالخیار (کذا) و شعرالارض و لحیهالحمار و شعرالخنازیر و ساق الاسود و الوصیف الاسود و کزبرهالبئر نیز خوانند و آن شعرالغول است. بپارسی پر سیاوشان گویند و به کرمانی کرسو خوانند و بهترین وی آن است که چوب وی سیاه بود و ورق آن سبز و گویند بهترین او آن است که چوب او بسرخی زند طبیعت وی معتدل است در گرمی و سردی و گویند میل به گرمی و خشکی دارد و سه درم از وی مسهل بلغم و سودا بود و شش وسینه از فضول غلیظ پاک کند و بگدازاند و یرقان و سپرز را نافع بود و بول و حیض براند و سنگ بریزاند چون بیاشامند شکم ببندد و مشیمه بیرون آورد و گزیدۀ سگ هار و مار را نافع بود و دیگر جانوران موذی چون با شراب بیاشامند ملطف و محلل بود و داءالثعلب را نافع بود و موی برویاند و خنازیر و دبیلات تحلیل کند چون بیاشامند ربو و یرقان و عسرالبول را نافع بود و اگر با لادن و روغن مورد با روغن سوسن و زوفاء و شراب بیامیزند و بر موی که ریزد طلا کنند دیگر نریزد و بیخ آن محکم دارد و اگر بسوزانند و بر سر کل مالند موی برویاند و جهت جرب چشم نافع بود اسحاق گوید مضر است بسپرز و مصلح آن مصطکی است و رازی گوید بدل آن در سودمندی ربو بوزن آن بنفشه با نیم وزن آن آب رب ّالسوس است.و در بعض کتب طب آمده است: که پر سیاوشان را بعربی کزبرهالبئر گویند طبیعتش به گرمی و خشکی مایل است بهترینش آن است که چوب وی بسرخی زند و برگش سبز بود سینه و شش را از فضول غلیظه پاک گرداند و بلغم و سودا را رفع کند و یرقان و صلابت سپرز را نفع دهد و مشیمه بیرون آرد و بول و حیض براند و سنگ گرده و مثانه بریزاند و ضیق النفس و بحهالصوت را سودمند آید و مضر است به سپرز و مصلح آن مصطکی است و شربتی از او دو مثقال است و بدلش به وزن آن بنفشه و نیم وزن آن رب سوس
لغت نامه دهخدا