معنی پذیرفتگار پذیرفتگار (پَ رُ) متعهد. قبول کننده. پذرفتار. پذیرفتار، فرمانبردار. (برهان). مطاوع، مقرّ. معترف، سردار و ریش سفید قوم. (برهان). زعیم لغت نامه دهخدا