پچ پچه. فچفچه. پژپژ. (رشیدی). بچ بچ. پج پج. نام آواز آنکه راز و نجوی کند. نجوی. نمیمه. هسیس. منافثه. سخنی که آهسته با یکدیگر گویند، لفظی که شبانان بز را بدان نوازند. پج پج: زه دانا را گویند که داند گفت هیچ نادان را داننده نگوید زه سخن شیرین از زفت نیاید بر بز به پچ پچ بر هرگز نشود فربه. رودکی. نشود بز به پچ پچی فربه. سنائی. - پچ پچ کردن با...، نجوی کردن با. آهسته با کسی سخن گفتن