کنایه از بیطاقت و بی آرام شدن و سحر کردن باشد چه گویند که قصابان افسونی خوانند و بر پای بزی بدمند ویا چیزی بنویسند و ببندند و آن بز را به صحرا سردهند تمام گلۀ گوسفندان و بزها پیش آن بز آیند و قصابان هرکدام را که خواهند بگیرند. (برهان) : مرا در کویت ای شمع نکوئی فلک پای بز افکنده ست گوئی. نظامی (از فرهنگ رشیدی). رجوع به پای بزآکندن شود