جدول جو
جدول جو

معنی پای برجا کردن

پای برجا کردن
(نَ)
امکان. اثبات. استوار کردن. پایدار کردن. توکید. ایکاد. تأکید. وطد. طده. توطید
لغت نامه دهخدا