معنی پای آگیش پای آگیش آویختن بود بچیزی، (صحاح الفرس)، آنکه بپای آویزد، آنکه بپای پیچد، پای آویز، پای آهنج، پای پیچ، مجازاً، ناگزیر، محتوم: توشۀ جان خویش ازو بردار پیش کایدت مرگ پای آگیش، رودکی لغت نامه دهخدا