معنی پاکلاغی
- پاکلاغی (کَ)
- قازایاغی. رجل الطیر. رجل العقاب. رجل الغراب. رجل العقارب. رجل الزرزور. رجل الراعی. رجل العقعق. ااطریلال. حشیشه البرص. موجه. یملیک. حرزالشیاطین. جزر الغراب. و آن گیاهی است که برگ آن به پنجۀ زاغ ماند و به بهاران روید و در آشها و پلوها کنند، قسمی از دوختن
