معنی پاک نژاد
- پاک نژاد (نِ)
- پاک گوهر. پاک گهر. اصیل. پاکزاد. نجیب. ممحوض النسب. خالص نسب:
پادشاهی گذشت پاک نژاد
پادشاهی نشست فرخ زاد
گر برفت آن ملک بما بگذاشت
پادشاهی کریم و پاک نژاد.
فرخی.
پاکیزه دین و پاک نژاد و بزرگ عفو
نیکودل و ستوده خصال و نکوشیم.
فرخی.
خواجۀ سید ستوده هنر
خواجۀ پاک طبع پاک نژاد.
فرخی
