معنی بیهوده کوش بیهوده کوش (اَ مَ) بی فایده کوشش کننده. کنایه از ناتوان و غیرقادر به انجام کار: مکن ای جهاندار و بازآر هوش پشیمان شود مرد بیهوده کوش. فردوسی لغت نامه دهخدا