معنی بیمارپرس بیمارپرس(اَ شَ) پرسندۀ حال بیمار. عیادت گزار. عیادت کننده. (یادداشت مؤلف) : زرد گل بیمار گردد فاخته بیمارپرس یاسمین ابدال گردد، خردما، زائر شود. منوچهری. آمد مسیح وار به بیمارپرس من کازرده دید جان من از غصۀ لاّم. خاقانی لغت نامه دهخدا