جدول جو
جدول جو

معنی بیرشک

بیرشک(رَ)
مرکّب از: بی + رشک، بیرشگ. بی غیرت، بی حسادت. بی حرص. (ناظم الاطباء) ، بی حسرت. (ناظم الاطباء) ، دیوث. رجوع به رشک شود
لغت نامه دهخدا