جدول جو
جدول جو

معنی بیرامش

بیرامش(مِ)
مرکّب از: بی + رامش، بی شادی. ناشاد:
همه بدسگالند و بیدانشند
زبیدانشی تیره بیرامشند.
فردوسی.
تن مرده چون مرد بیدانش است
که نادان بهر جای بیرامش است.
فردوسی
لغت نامه دهخدا