معنی بیرأی بیرأی (رَءْیْ) مرکّب از: بی + رأی، بی رای. بی عقل. بی تدبیر. بی فکر. بی وقوف. (ناظم الاطباء)، رجوع به رای و بیرای شود لغت نامه دهخدا