معنی بیدرمی بیدرمی(دِ رَ) مرکّب از: بی + درم + ی، فقر. بی پولی. افلاس: وامداری نه کز تهی شکمی دز رویین بود ز بی درمی. نظامی لغت نامه دهخدا