مخفف بیجاده، یاقوت، و بعضی گویند سنگریزه ای است سرخ مانند یاقوت اما بسیار کم بها و او نیز کاه می رباید و بعضی گویند بیجاده آن است که پر مرغ را جذب کند، (برهان) (از آنندراج) (از انجمن آرا)، جوهری است سرخ که مانند کهربا جذب کاه کند و گفته اند که پر مرغ را نیز جذب کند، (رشیدی)، سنگی سرخ شبیه بیاقوت: رخی چون نوشکفته گل همه گلبن برنگ مل همه شمشاد پرسنبل همه بیجاد پرشکر، عنصری، ز کافوری تنش شنگرف می زاد چنان کز کوه سیمین لعل و بیجاد، (ویس و رامین)، یک ره که چو بیجاده شد آن دو رخ بیمار باده خور از آن صافی برگونۀ بیجاد، خسروی، رجوع به بیجاده و بیجادق شود، ، مخفف بیجاده، کاه ربا باشد، کهربا، (ناظم الاطباء) : شمول معدلت او بغایتی برسید که از تعرض کاه است در حذر بیجاد، فخری