معنی بی وجود
- بی وجود (وُ)
- مرکّب از: بی + وجود، غیرموجود و معدوم. (ناظم الاطباء، که وجود خارجی ندارد. رجوع به وجود شود، در تداول، دون و کمینه و پست و فرومایه و حقیر و خوار. (ناظم الاطباء) ، در تداول عوام، که انجام هیچ کاری نتواند: فلان آدم بی وجودیست، بی جربزه است و کاربر و مفید بحال همنوع نیست. (یادداشت مؤلف)
