معنی بی نان
- بی نان
- مرکّب از: بی + نان، که نان و قوت نداشته باشد، بی خوراک، فاقد مادۀ تغذیه، که وسیلۀ تغذیه ندارد:
چو بی نان و بی آب و بی تن شدند
از ایران سوی شهر دشمن شدند،
فردوسی،
، بی مزگی کردن، ننری بخرج دادن، کنایه از بی مزگی کردن، (انجمن آرا) :
بی نمکی چند کنی باده نوش
وز جگرم خواه کباب ای غلام،
عطار
