جدول جو
جدول جو

معنی بی میل

بی میل
(مَ / مِ)
مرکّب از: بی + میل، بی انحراف. بی گردش بسوئی. بی چفسش، زن حائض. (از آنندراج)، حایض و زن حایض ودشتان. (ناظم الاطباء)، حائض. (یادداشت مؤلف)، دشتان (اصطلاح زرتشتیان)، عادت دیده. خون دیده. عذردیده
لغت نامه دهخدا