بی محبتی. (ناظم الاطباء) : دل من خواهی و اندوه دل من نبری اینت بیرحمی و بی مهری و بیدادگری. فرخی. ز من مستان ز بی مهری روانم که چون تو مردمم چون تو جوانم. (ویس و رامین). اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد. حافظ. بسکه بی مهری ایام گزیده ست مرا شش جهت خانه زنبور بود در نظرم. صائب