جدول جو
جدول جو

معنی بی منتهی

بی منتهی(مُ تَ ها)
مرکّب از: بی + منتهی عربی، بی منتها. بی پایان. بی انجام. بی نهایت:
به یک دانه گندم در ای هوشیار
مسیح است بسیار و بی منتهی است.
ناصرخسرو.
دریای سبز سرنگون پرگوهربی منتهی.
ناصرخسرو.
خود ز بیم این دم بی منتهی
بازخوان فأبین ان یحملنها.
مولوی.
این ندانستند ایشان از عمی
هست فرقی در میان بی منتهی.
مولوی.
و رجوع به منتهی شود
لغت نامه دهخدا