جدول جو
جدول جو

معنی بی مشورت

بی مشورت(مَ وَ رَ)
مرکّب از: بی + مشورت = مشوره عربی، بدون شور و کنگاش. بدون مشاوره و همفکری:
هرکه بی مشورت کند تدبیر
غالبش بر هدف نیاید تیر.
سعدی.
رجوع به مشورت ومشوره شود، مادربزرگ. مادر مادریا مادر پدر. جده. (فرهنگ فارسی معین) ، بزر. تخم نوغان. (یادداشت بخط مؤلف) ، صورتی از صور ورق قمار. ورقی از قمار که بر آن صورت زنی منقوش است. (یادداشت بخط مؤلف)، در بازی ورق (گنجفه) ، ورقی است که صورت زن (ملکه) بر آن منقوش است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با بی مشورت