جدول جو
جدول جو

معنی بی مسمی

بی مسمی(مُ سَمْ ما)
مرکّب از: بی + مسمی، نامزد نشده: اسم بی مسمی، اسمی که دارای نامزد نباشد. (ناظم الاطباء)، در تداول عامه، اسم بی مسمی بدان گویند که مطابق با حقیقت نباشد چون اسم کافور برای برزنگی که اسمی است بی مسمی، بی ارزش. بی مقدار:
چنین گفت خسرو که شیرین بشهر
چنان بد که آن بی منش طشت زهر.
فردوسی.
رجوع به منش شود
لغت نامه دهخدا