معنی بی گواه بی گواه (گُ) بی دلیل. بی برهان. بدون گواه: بدستور دانا چنین گفت شاه که دعوی خجالت بود بی گواه. سعدی. و رجوع به گواه شود، بی اعتباری: گیرم دنیا ز بی محلی دنیا بر گرهی خربط و خسیس بهشتی. ناصرخسرو لغت نامه دهخدا