بی زوری. ضعف. ناتوانی: فراخشاخی بود او را که از لاغری و بی قوتی بر جای مانده بود. (انیس الطالبین ص 118). رجوع به قوت شود، کنایه از اظهار اطاعت و فرمانبرداری است زیرا کلاه از لوازم منصب و بی کلاهی نشانۀ خلع از منصب و مقام و گاه نشانۀ سوکواری نیز بوده است. مقابل کلاهدار که بمعنی پادشاه و صاحب مقام است. (یادداشت مؤلف) : همه مهتران نزد شاه آمدند برهنه سر و بی کلاه آمدند. فردوسی. رجوع به بی کله و کلاه شود