جدول جو
جدول جو

معنی بی قرینه

بی قرینه
(قَ نَ / نِ)
بی قرین. بی مثال. بی نظیر. بی عدیل. بی همتا. (آنندراج) (ناظم الاطباء). بی همال. بی کفو. (یادداشت مؤلف) :
مژگان زرد خانه برانداز سینه است
الماس در خراش جگر بی قرینه است.
صائب.
، بی پایانی. نامحدودی، بسیاری
لغت نامه دهخدا