جدول جو
جدول جو

معنی بی غایت

بی غایت
(یَ)
مرکّب از: بی + غایت، بی پایان. بی نهایت. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، رها. لگام گسیخته. سرخود:
نگه کن بدین بی فساران خلق
تو نیز از سر خود فروکن فسار.
ناصرخسرو.
ازیرا سزا نیست اسرارحکمت
مراین بی فساران بی رهبران را.
ناصرخسرو.
ابلیس در جزیره تو برنشست
بر بی فسار سخت کش توسنش.
ناصرخسرو.
رجوع به افسار شود
لغت نامه دهخدا