جدول جو
جدول جو

معنی بی علاج

بی علاج(عِ)
مرکّب از: بی + علاج، بی درمان. که چاره ندارد. که درمانش نشود. رجوع به علاج شود، نالایق. (ناظم الاطباء)، رجوع به فایده شود
لغت نامه دهخدا