معنی بی طمع
- بی طمع (طَ مَ)
- مرکّب از: بی + طمع، بی آز و حرص. (آنندراج)، بدون توقع: عالم عامل بی طمع باورع. (سندبادنامه ص 64)،
نشاید حکم کردن بر دو بنیاد
یکی بر بی طمع دیگر بر آزاد.
نظامی.
بی طمعیم از همه سازنده ای
جز تو نداریم نوازنده ای.
نظامی.
آز بگذار و پادشاهی کن
گردن بی طمع بلند بود.
سعدی.
