معنی بی سران بی سران (سَ) جانوران دوکفه ای. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به بی سر شود، با شکیبائی. بدون عجله. بی تعجیل: صبر آرد آرزورا بی شتاب صبرکن واﷲ اعلم بالصواب. مولوی. و رجوع به شتاب شود لغت نامه دهخدا