معنی بی سر و سامانی بی سر و سامانی (سَ رُ) حالت و کیفیت بی سر و سامان. بیخانمانی. آوارگی. پریشانی: سر وسامانی از این بی سر و سامانی نیست. سعدی لغت نامه دهخدا