جدول جو
جدول جو

معنی بی سر و سامان

بی سر و سامان(سَ رُ)
مرکّب از: بی + سر + و + سامان، محتاج. مفلس. بی برگ و توشه. (آنندراج)، بینوا، معزول. (ناظم الاطباء) ، شرمگین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا