معنی بی رغبت
- بی رغبت(رَ بَ)
- مرکّب از: بی + رغبت، بی خواهانی. بدون تمایل. بی میل. بی اشتها. بی شوق. و رجوع به رغبت شود: زهد، زهاده، بی رغبت شدن. (ترجمان القرآن) ، بی جرأت. جبان. ترسو:
اگر چه دزد با صد دهره باشد
چو بانگش برزنی بی زهره باشد.
نظامی.
، بی حمیت و بی شرم. (آنندراج)، بدون تعب و خجلت، خوش خلق، صبور و بردبار. (ناظم الاطباء)
