معنی بی حلم بی حلم(حِ) بی حوصله. نابردبار: دو کس دشمن ملک و دین اند یکی پادشاه بی حلم دویم زاهد بی علم. (گلستان) ، کنایه از بداختر و بدطالع. (آنندراج). بدبخت و بی طالع. (ناظم الاطباء). رجوع به ستاره شود لغت نامه دهخدا