جدول جو
جدول جو

معنی بی چند

بی چند(چَ)
بی حساب. بی شمار. فراوان. بسیار:
به نزدیک خال آمد آورد مال
فروماند از آن مال بی چند خال.
شمسی (یوسف و زلیخا).
- بی چند و چون، بی کم و کیف:
ای خدا ای قادر بی چند و چون
واقفی از حال بیرون و درون.
مولوی.
رجوع به چند شود
لغت نامه دهخدا