معنی بی باقی بی باقی بدون باقی، تمام و کمال، (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)، - بی باقی شدن، کامل شدن، (ناظم الاطباء)، بی سلیقه، چرکین، (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا