نام یکی از وزیران هند است. (برهان) (جهانگیری). نام یکی از رایان هند است. (آنندراج). نام یکی از پادشاهان هند. (ناظم الاطباء) : به یکبار بر قلب لشکر زدند ربودندشان بر بهو بر زدند. اسدی (از آنندراج) ، خالص و بی آمیزش چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اسب یکرنگ که هیچ یک رنگ دیگر در آن مخالف رنگ وی نباشد. مذکر و مؤنث در وی یکسان است. ج، بهم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، میش سیاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، آواز بی ترجیع، یقال صوت بهیم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، انگشت ابهام. (از ذیل اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، لیل بهیم، شبی که تا سحرگاهان در آن روشن نباشد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)