جدول جو
جدول جو

معنی بهم برافکندن

بهم برافکندن
(نَ لَ)
در جنگ و ستیز انداختن دو تن یا دو گروه را:
بهمشان برافکنده یکبارگی
همی تاخت تاقلبگه بارگی.
اسدی، بیعرضگی. بی کفایتی، بی قدرتی. بی زوری. ناتوانی. ضعف: چون اجلش فرارسید از بی دست و پایی نتوانست گریخت. (گلستان)
لغت نامه دهخدا