معنی بهتک - لغت نامه دهخدا
معنی بهتک
- بهتک
- بهندی لسان الثور است. (تحفۀ حکیم مؤمن) ، دوری، درستی، اندوه، هلاکی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). هلاک از هلاکت. (برهان) (جهانگیری) ، نگونساری، یقال: بهراً له. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بهتان و تهمت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، تکلیف مالایطاق. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، روشنی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، شگفت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عجب از تعجب. (برهان) (جهانگیری) ، پری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، غلبه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، و قولهم الازواج ثلاثه، زوج بهر، ای یبهر العیون لحسنه، ای یغلبها و یعجبها، و زوج دهر، ای یعد لنوائب الدهر، و زوج مهر، ای یؤخذ منه المهر. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا