جدول جو
جدول جو

معنی بهبود

بهبود(لِ)
خیریت و معنی ترکیبی آن به بودن است. (از آنندراج). بهتری. ترقی تدریجی. (فرهنگ فارسی معین) :
ز به بودن فال کان سود تست
که به بود تو اصل بهبود تست.
نظامی.
هرکه هست اندر پی بهبود خویش.
عطار.
بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد.
حافظ.
هر کرا روی به بهبود نداشت
دیدن روی نبی سود نداشت.
جامی.
پیوند درخت مطلقاً برای بهبود و کثرت خاصیت و منفعت می کنند. (فلاحت نامه).
از پی بهبود ملک ودولت بگزین
مردم دانا بجای مردم نادان.
حاج سیدنصراﷲ تقوی.
لغت نامه دهخدا