جدول جو
جدول جو

معنی بهانستن

بهانستن(فَ)
گریه کردن. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). هزوارش ’بهونستن’، پهلوی ’گریستن’. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا