جدول جو
جدول جو

معنی بهاگیر

بهاگیر
(اَ وا)
هرچیز را گویند که قیمت و بهای بسیار داشته باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). متاع قیمتی و گرانمایه. (آنندراج). هر چیزی که قیمت بسیار داشته باشد. گرانبها. قیمتی. (فرهنگ فارسی معین). ارزنده. پربها:
بگفت و فرود آمد از خنگ عاج
ز سر برگرفت آن بهاگیر تاج.
فردوسی.
جهاندار بنشست بر تخت عاج
بیاویختند آن بهاگیر تاج.
دوباره بهاگیر و دو گوشوار
یکی طوق پرگوهر شاهوار.
فردوسی.
ز پیروزه و لعل و رویین دگر
نبد چیزی آنجا بهاگیرتر.
اسدی.
هم از هر کجا چیز خیزد دگر
بدین جای باشد بهاگیرتر.
اسدی.
نیست جمال و شرف شوشتر
جز به بهاگیر و نکو ششتری.
ناصرخسرو.
بهاگیر و درخشانی ای شعر ناصر
مگر خود نه شعری بدخشان نگینی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا