حالت نقاهت مریض و شفای آن. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد شود، نوعی پارچه: یکی را بهائی بتن درکشد یکی را نوندی کشد زیر ران. فرخی. از بخشش تو عالم پر جعفری و رکنی وز خلعت تو گیتی پر رومی و بهائی. فرخی. مرد بحکمت بها و قیمت گیرد زی ّ زنان است ششتری و بهائی. ناصرخسرو. و... آورده است که در عهد اول برای اطلس و عتابی بیش بها و انواع دیباج و بهائی و سقلاطون مرتفع وشرب گران قیمت و کافوری به طبرستان آمدند. (تاریخ طبرستان). رجوع به بهایی شود