نیک سیر. نیک خصلت: آن نکوطلعت و فرخنده امیر آن به آئین و پسندیده سوار. فرخی، فر و شکوه. جلال و عظمت: چون قصد به ری کرد و به قزوین و به ساوه شد بوی و بها از همه بویی و بهایی. منوچهری. باشرف ملکت را سیرت خوب تو کند بابها دولت را فر وبهای تو کند. منوچهری. چون رسول بهرام را بدید با آن قد و قامت و بها و ارج دانست که... (فارسنامه ابن البلخی ص 76). گفت رگهای منند آن کوهها مثل من نبوند در فر و بها. مولوی